کهگیلویه و بویراحمد سابقه دیرینهای در بافت فرش، گبه، جاجیم و انواع صنایع دستی دارد. آشنایی زنان این دیار با دار قالی موضوع تازهای نیست؛ هنر دست شیرزنان کهگیلویه زبانزد عام و خاص بوده است و بانوان این خطه از کشور دستی بر آتش صنایع دستی دارند.
نقش و نگارههای زیبا و چشمنواز فرش دستباف را که مینگری هر نقش این قالی روایتگر رنجها و مشکلات بافندگان است؛ دارهای قالی در نقاط مختلف کهگیلویه اعم از شهر و روستا هنر دختران و زنان را در صفحه تار و پود به نمایش میگذارد.
عظمت و رنگارنگی گلبوتههای فرش دستباف و نقش و نگار بر دار قالی بانوان کهگیلویه ما را برآن داشت گوشهای از رنجها و گزارشی از دردهای این هنرمندان بینام و نشان را به تصویر کشیم. دختران و زنانی که سالها رنج را بر زندگیشان نقش میزنند و با نشستن بر دار قالی چه رنجهایی که میکشند و چه سودی عاید دلالان میشود.
پولی که به قیمت جان تمام میشود
مشکلات جسمی، بینایی، عصبی، عضلانی و اسکلتی ناشی از کار زیاد در کارگاه آینده مبهمی را برای این دختران جوان نشانه گرفته است. در سرکشی از چند واحد تولیدی فرش دستباف در دهدشت و روستای راک هنرنمایی بافندگان با کمترین امکانات و تجهیزات از جمله نور ناکافی به چشم میخورد؛ تنیدن گرههایی بر تار و پود قالیهای 5/1، چهار و شش متری که ماهها و شاید سالی دختران را در محیطی غیراستاندارد به پای دار مینشاند تا گرهی از مشکلات معیشتی باز کند؛ غافل از اینکه پول حاصل از هنرنمایی در مقایسه با قیمت جانشان بسیار ناچیز است.
در یکی از کارگاههای تولیدی روستای راک 12 دختر جوان مشغول کار هستند؛ اینجا دردها در سکوت نیاز و رفع بیکاری بر عمق جان خالقان فرش مینشیند و کسی جوابگوی این همه سختی و حاصل کار نیست.
مشکل بیمه و خطرات ناشی از کار
حلیمه دانشمند 28 ساله که از سال 90 در این کارگاه کار میکند، میگوید: حرف زدن از مشکلات تنها درد دل است و گرهی را باز نمیکند.
وی با بیان اینکه این کارگاه قرار است بزودی تعطیل شود، با ابراز گلایه از بیتوجهی مسؤولان به اشتغالزایی جوانان میگوید: کار کردن ما در این کارگاه شغل نیست، بلکه در حقیقت نوعی بیگاری است! این دختر جوان که دانش آموخته رشته آموزش ابتدایی است میافزاید: سه سال است در این کارگاه مشغول فعالیت هستم و بار مشکلات موجود خوشی کار را از ما میگیرد.
وی با بیان اینکه کار در چنین کارگاهی بدون بیمه آیندهای ندارد، تصریح میکند: مسؤول کارگاه که از سرکشی مسؤولان و اطلاع از پیگیری بیمه کارگران آگاه شده تصمیم به تعطیلی کارگاه گرفته است.
دانشمند میافزاید: یک ماهی میشود که نقشه کار تمام کردیم و از نقشه مشترک استفاده میکنم و نرسیدن نقشه احتمال تعطیلی کارگاه را قوت بخشیده است.
مینا صالحی دیگر بافنده که دومین فرش را بر دار دارد، میگوید: در ازای فرش 4 متری که تحویل دادم، چهار میلیون و 125 هزار تومان دریافت کردم. این دختر جوان که به گفته خودش یک بار بر اثر سقوط دار قالی دچار آسیبدیدگی از ناحیه کمر شده است، ادامه میدهد: در کنار وجه نقد دستمزد دو سرویس ظرف بیکیفیت به نام هدیه میدهند؛ در صورتی که مشخص شد هدیه نیست و به ازای هر سرویس 600 هزار تومان از دستمزد ما کسر میشود!
لزوم حمایت سرمایهگذاران
بافندگان فرش دستباف که از سود کلان دسترنج خود که به جیب دلالان میرود بیاطلاع نیستند، این مشکل را پیامد بیتوجهی سرمایهگذاران بومی به هنر دست خالقان میدانند و میگویند: اگر مواد لازم در اختیار ما قرار دهند و بازاریابی شود تولید فرش به نفع شهرستان میشود. در یکی از کارگاههای خانگی دهدشت که در اتاقی به وسعت پهن شدن فرش 12 متری است دختر 10 سالهای پشت یکی از چهار دار قالی نشسته است که از علاقه و اشتیاق وافر برای کار در این حرفه حکایت دارد.
نجمه بخشندهنیا که بیاطلاع از موضوع بیمه و دستمزد فرش است، میگوید: اوقات فراغتم را در این کارگاه میگذرانم و قرار است فرش شش متری تحویل بدهم.
الهام بهادران هفت سال در کارگاههای قالی کار میکند و برای پیگیری بیمه، کارش به دادگاه هم کشیده شده است.
ظلم به بافندگان به نام خیریه!
بهادران میگوید: کارگاه ما به نمایندگی خیریهای در حال فعالیت است و محصول زحمات ما به کام دیگران تمام میشود.
بهادران میافزاید: کسانی از دیگر استانها و به نام خیریه مواد لازم در اختیار ما میگذارند و بدون لحاظ بیمه و حقوق مکفی از ما کار میکشند تا سود کلان حاصل از فروش این هنر ارزشمند به جیب خودشان برود.
رئیس اداره صنعت و معدن کهگیلویه شمار واحدهای تولیدی فرش دستباف در شهرستانهای کهگیلویه، چرام و لنده را 26 واحد کارگاهی برمیشمارد و تصریح میکند: در این کارگاهها به صورت تجمیعی از 6 تا 12 نفر مشغول کار هستند.
سیدباقر افشین خاطرنشان میکند: واحدهای کارگاهی کوچکتری هم در سطح شهرستان وجود دارد که به صورت خانگی اقدام به تولید فرش دستباف میکنند.
افشین با بیان اینکه سالانه 500 متر مربع فرش دستباف در سطح شهرستان تولید میشود میافزاید: دستبافهای کهگیلویه به نام و به کام دیگر استانها وارد چرخه بازار میشود. به گفته افشین، عمده این فرشهای دستباف توسط افرادی که مدعی مؤسسات خیریه هستند به تاراج میرود.
این مسؤول با اشاره به فعالیت 300 کارگر در کارگاههای فرش دستباف، میگوید: در حالی که سابقه فعالیت برخی بافندگان به 17 سال هم میرسد، اما متأسفانه هیچ گونه تعهدی در قبال بیمه کارگران این کارگاهها از سوی متولیان صورت نگرفته است.
ضعف بازرسی
افشین، بازرسی دستگاههای تعاون، کار و رفاه اجتماعی و تأمین اجتماعی شهرستان از کارگاههای قالی را ضعیف میخواند و میافزاید: انتظار میرود مسؤولان مربوطه حداقل از این کارگاهها بازدید و از مشکلات کارگران آگاه شوند.
رئیس اداره صنعت، معدن و تجارت کهگیلویه تصریح میکند: به رغم پیگیریهای مکرر و ارایه تذکر به متولیان، تاکنون نتیجهای در راستای رفع مشکل این هنرمندان صورت نگرفته است.
یوسف پهناور رئیس تعاون، کار و رفاه اجتماعی کهگیلویه نیز درباره نظارت بر واحدهای تولیدی فرش دستباف میگوید: مکاتبهای با اداره صنعت، معدن و تجارت شهرستان به عنوان مرجع صدور پروانه این واحدها انجام گرفته است و به محض جمعآوری اطلاعات و مشخص شدن محل کارگاهها سرکشی خواهیم داشت.
نوشداروی اداره کار
پهناور که به نظر میرسد تاکنون از وجود کارگاههای فرش دستباف در سطح شهرستان بیاطلاع بوده است، میگوید: در برنامه زمانبندی بازرسی از واحدهای تولید فرش را در دستور کار قرار میدهیم و به صورت دورهای از کارگاهها بازدید و نسبت به پیگیری حق بیمه کارگران اقدام خواهد شد.
پهناور شرط بررسی و رفع مشکل بیمه کارگران کارگاههای مذکور را محرز شدن رابطه کارگر و کارفرمایی در این کارگاهها عنوان و تصریح میکند: در صورت محرز شدن این رابطه، کارفرما مکلف به اجرای ماده 148 قانون کار در ارسال فهرست بیمه کارگران بر اساس ضوابط به سازمان تأمین اجتماعی است.
این مسؤول تبعیت حقوقی یا رابطه دستوری، تبعیت اقتصادی یا رابطه مزدی و انجام کار به صورت شخصی را از مؤلفههای کار بر میشمارد و میگوید: در این صورت مشمول قانون کار و بیمه خواهند بود.
حال که شهرستان کهگیلویه از توسعه صنعتی محروم است و در شرایطی که موضوع بیکاری و اشتغالزایی در بخشهای کشاورزی و صنایع دستی مهمترین دغدغه مسؤولان و رئوس برنامههای توسعه اقتصادی و اجتماعی شهرستان را تشکیل میدهد، توجه به هنر اصیل صنایع دستی و فرش دستباف و برداشتن نقاب بیمهری بر دستبافهای هنرمندان این شهرستان میتواند نقش غبار محرومیت را از چهره استعدادهای بافندگان بزداید.
سرمایهگذاری در بخش صنایع دستی و توجه به هنرنمایی بانوان کمک شایانی به تجلی بیشتر این هنر و کوتاه کردن دست دلالان از بازار فرش دستباف است. ایجاد انگیزه در نجمه 10 ساله و دختران جوانی که سالها در این حرفه مشغولند با بهسازی کارگاهها، حمایت از تولیدات آنها و رفع مشکل بیمه، نیازمند چارهاندیشی مسؤولان است.
نظر شما